گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
چکیده: (270 مشاهده)
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: مهمترین هدف در تمام برنامه های اصلاحی محصولات زراعی افزایش عملکرد است و بهبود عملکرد نیازمند استفاده از روش های آماری کارآمد برای تعیین ژنوتیپ های برتر است. در تعیین برتری ژنوتیپ ها علاوه بر عملکرد بالا، پایداری عملکرد در محیط های مختلف نیز باید در نظر گرفته شود. تجزیه بای پلات روش مناسبی برای انتحاب ژنوتیپ های برتر و افزایش کارایی انتخاب است.
مواد و روشها: در این مطالعه 130 ژنوتیپ مختلف سویا در دو شرایط محیطی طبیعی (بدون بیماری) و تنش بیماری (القای مصنوعی بیماری پوسیدگی ذغالی) در طی سال های 1393 و 1394 (چهار محیط) در موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج در قالب طرح لاتیس ساده با دو تکرار کشت شدند و پایداری عملکرد ژنوتیپها از طریق روش GGE بایپلات مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تجزیه مرکب عملکرد دانه نشان داد که اثر محیط، ژنوتیپ و اثرات متقابل ژنوتیپ در محیط معنی دار است. نتایج حاصل از تجزیه پایداری ژنوتیپ ها به روشGGE بایپلات نشان داد که مولفه اول (اثر اصلی ژنوتیپ) 70 درصد و مولفه دوم (اثر متقابل ژنوتیپ در محیط) 14 درصد و در مجموع دو مولفه اصلی 84 درصد از کل تغییرات داده ها را توجیه کردند که نشان دهنده اعتبار نسبتاً خوب بای پلات در توجیه تغییرات ژنوتیپ و برهمکنش ژنوتیپ × محیط (G+GE) بود. در بررسی بای پلات چند ضلعی مشاهده شد که بیشترین عملکرد دانه در محیط E2 (وجود بیماری پوسیدگی ذغالی در سال 93) و E4 (وجود بیماری پوسیدگی ذغالی در سال 94) متعلق به ژنوتیپ شماره 66 بود، اما ژنوتیپ های شماره 1، 3، 5، 43، 63، 66، 75، 76، 77 و 89 دارای ترکیب مناسبی از پایداری و عملکرد بودند.
نتیجهگیری: بهطور کلی، تعداد قابل توجهی از ژنوتیپ ها دارای مقاومت یا تحمل مناسبی نسبت به بیماری پوسیدگی ذغالی بودند. برخی از این ژنوتیپ ها مانند ژنوتیپ شماره 66 ضمن اینکه هیچگونه علائمی از بیماری پوسیدگی ذغالی در دو سال اجرای آزمایش نشان ندادند، دارای عملکرد دانه مناسبی نیز بودند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
اصلاح براي تنش هاي زنده و غيرزنده محيطي دریافت: 1401/3/11 | ویرایش نهایی: 1402/3/10 | پذیرش: 1401/8/11