جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای فلاحی

آقای علی گلی، دکتر حسین صبوری، دکتر عیسی جرجانی، مهندس حسینعلی فلاحی،
دوره ۸، شماره ۲۰ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

شناخت تنوع ژنتیکی و طبقه‌بندی ذخایر توارثی یکی از فعالیت‌های مهم درزمینه‌ی به‌نژادی و حفظ ذخایر ژنتیکی در گیاهان است. به‌منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی در ۴۸ ژنوتیپ گندم، تکثیر مکان‌های ژنی با استفاده از ۱۰ آغازگر ISSR در آزمایشگاه ژنتیک و اصلاح نباتات دانشکده‌ی کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گنبدکاووس  در سال ۱۳۹۳ انجام شد. از تعداد ۶۲ نوار تولید شده در کل ژنوتیپ‌ها، ۴۱ نوار چند شکل بودند. تعداد نوارهای چند شکل از ۲ تا ۸ به ازای هر آغازگر متفاوت بود. بیشترین نوارهای چند شکل مربوط به آغازگر PRI-۱۰ بود. مقادیر محتوای چندشکلی (PIC)  بین ۳۷۵/۰ تا ۴۹۸/۰ و شاخص نشانگری (MI) هم بین ۷۵/۱۸ تا ۸۴/۳۹ در هر آغازگر متغیر بود. بیشترین درصد چندشکلی به آغازگرهای PRI-۴ و PRI-۱۰ با ۸۰ درصد و کمترین درصد چندشکلی به آغازگرهای (PRI-۲+PRI-۴)، (PRI-۳+PRI-۴) و PRI-۵ با ۵۰ درصد تعلق داشت. آغازگر (PRI-۳+PRI-۴) بیشترین میزان شاخص شانون را با مقدار ۶۶۶/۰ و آغازگر PRI-۵ با ۵۰۲/۰ کمترین را نشان دادند. بیشترین میزان تنوع ژنتیکی نی در آغازگر (PRI-۳+PRI-۴) با مقدار ۴۷۴/۰ و کمترین در آغازگر PRI-۵ با مقدار ۳۳۶/۰ مشاهده شد. بیشترین تعداد آلل مؤثر برای آغازگر (PRI-۳+PRI-۴) با مقدار ۹۰۸/۱ و کمترین تعداد آلل مؤثر برای آغازگر PRI-۵ با مقدار ۵۸۴/۱ به دست آمد. تجزیه‌ی خوشه‌ای به روش UPGAM و با استفاده از ضریب تشابه جاکارد، ۴۸ ژنوتیپ را در چهار گروه مجزا گروه‌بندی کرد. کمترین شباهت ژنتیکی بین ژنوتیپ‌های گروه یک و پنج مشاهده شد و این موضوع نشان‌دهنده اختلاف ژنتیکی زیاد بین دو گروه می‌باشد. لذا می‌توان از آن‌ها در صورت داشتن صفات مطلوب به‌عنوان والد در برنامه‌های اصلاحی و دورگ‌گیری برای به دست آوردن حداکثر هتروزیس استفاده نمود.


علی اصغری، شیوا محمدنیا، هاجر فلاحی،
دوره ۹، شماره ۲۴ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده

کلزا (Brassica napus L.) یکی از مهم­ترین گیاهان روغنی جهان محسوب می­شود. از طرفی خاک­های شور و شوری آب آبیاری از مهم­ترین عوامل تنش­زای محیطی در تولید کلزا می­باشند. به­منظور بررسی تحمل به شوری ارقام کلزا در مرحله گیاهچه از لحاظ صفات مورفوفیزیولوژیک و بررسی ارتباط این صفات با نشانگر­های ISSR، ۱۵ رقم کلزا در دو سطح تنش شوری ۱۵۰ میلی­مولار و ۲۵۰ میلی­مولار و شرایط بدون تنش به­صورت آب کشت در شرایط گلخانه­ای مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه تنش شوری موجب کاهش اکثر صفات مورد ارزیابی در ارقام کلزا به­جز محتوای سدیم و نسبت سدیم به پتاسیم شد. نتایج مقایسه میانگین و تجزیه­ خوشه­ای نشان­داد که رقم­های SLMO۴۶ و PF از نظر اکثر صفات در شرایط مختلف مورد بررسی نسبت به بقیه ارقام برتر بوده در حالی­که، ارقام Hayola۶۰ و Licord کمترین مقدار را به­خود اختصاص دادند. در بررسی مولکولی با استفاده از ۱۱ آغازگر ISSR، ۴۵ نوار چندشکل در ارقام مورد مطالعه کلزا تولید شد. میانگین محتوای اطلاع چندشکلی و شاخص نشانگری برای کلیه آغازگر­ها به­ترتیب ۲۸۲/۰ و ۱۰۸/۱ به­دست آمد. در تجزیه خوشه­ای با استفاده از داده­های ISSR و فاصله ژنتیکی نی، ارقام کلزا به سه گروه تقسیم شدند. کمترین فاصله ژنتیکی بین دو رقم Zarfam و Jewel (۰۷۹/۰) و بیشترین فاصله بین ارقام Quantum و Hyola۶۰ با SLMO۴۶ (۳۲/۰) به دست آمد.
حسین علی فلاحی، شاهپور ابراهیم نژاد، حسین صبوری، ایرج لک زاده، معرفت قاسمی، شیرعلی کوهکن،
دوره ۹، شماره ۲۴ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده

به­منظور ارزیابی اثر متقابل ژنوتیپ × محیط و تعیین پایدارترین ژنوتیپ‌ها، ۲۰ لاین جو در هشت محیط آزمایشی مختلف تجزیه شدند. آزمایش‌ها بر اساس طرح بلوک­کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد و عملکرد دانه بدست آمد. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر ژنوتیپ، محیط و اثر متقابل ژنوتیپ × محیط از نظر آماری در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود. بر اساس میانگین عملکرد ژنوتیپ‌ها، ژنوتیپ‌های ، G۱۳ و بالاترین عملکرد دانه را نشان دادند. از تجزیه مدل AMMI به­منظور تعیین بزرگی و اهمیت اثر متقابل ژنوتیپ × محیط استفاده شد و اثر متقابل ژنوتیپ × محیط به دو مولفه اصلی که
به­ترتیب ۴۸/۴۶% و ۵۲/۱۹% از اثر متقابل را توجیه نموده و اثر باقی­مانده تقسیم شد. محیط
با بیشترین میزان مؤلفه اول و کمترین میزان مؤلفه دوم بیشترین نقش را در تفکیک ژنوتیپ‌ها داشت. بر اساس تجزیه مدل AMMI و بای‌پلات ژنوتیپ‌ G۲۰ به­عنوان لاین منتخب و پایدار و با بهترین عملکرد دانه انتخاب شد.

زینب تقی زاده، حسین صبوری، حسین حسینی مقدم، حسینعلی فلاحی، مهناز کاتوزی،
دوره ۱۱، شماره ۳۰ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

      به­ منظور مطالعه تنوع ژنتیکی و تعیین روابط میان عملکرد دانه و برخی صفات مورفو­فیزیولوژیک، تعداد ۱۰۳ خانواده جو F۳  حاصل از تلاقی بادیا و کویر در سال زراعی ۹۳-۱۳۹۴ در مزرعه پژوهشی دانشگاه گنبدکاووس در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که صفات عملکرد دانه و اجزای آن از تنوع بالایی برخوردار بوده و بین خانواده ­ها تفاوت معنی­ داری از لحاظ کلیه صفات مورد بررسی به جز طول دانه، طول برگ، قطر پدانکل، تعداد سنبلچه و ارتفاع بوته وجود داشت. صفت عملکرد دانه بیشترین همبستگی (**۵۸/۰) مثبت را با صفت وزن سنبله داشت. نتایج تجزیه رگرسیونی گام ­به­ گام نشان داد که صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، وزن سنبله و ارتفاع بوته سهم بالا و مؤثری در عملکرد دانه داشتند. بر اساس نتایج تجزیه علیت نیز، بیشترین اثرات مستقیم و غیرمستقیم در جهت افزایش عملکرد دانه، به ترتیب به صفات عملکرد بیولوژیک (۳۴/۰) و وزن سنبله (۱۵/۰) تعلق داشت. بنابراین، این صفات به ­عنوان مهم‌ترین اجزای مؤثر بر عملکرد دانه شناخته شدند و می‌توان آن­ها را به ­عنوان معیارهای گزینش برای بهبود عملکرد دانه معرفی نمود. تجزیه خوشه ­ای بر اساس صفات اندازه­گیری شده خانواده ­های مورد بررسی را به دو گروه تقسیم کرد که بین گروه ­ها از نظر بیشتر صفات اختلاف معنی­ داری وجود داشت، و گروه اول به عنوان گروه مطلوب برگزیده شد.


نوشین فلاحی، زهرا طهماسبی، علی رضا زبرجدی،
دوره ۱۴، شماره ۴۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: کنجد یک گیاه دانه روغنی قدیمی است که به دلیل داشتن لیگنان­های مهم دارویی و همچنین روغن خوراکی با کیفیت شهرت دارد. در اکثر ﻣﻮارد ﺑﻬﻴﻨﻪ­ﺳﺎزی ﻛﺸﺖ ﺑﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر دست یافتن  ﺑﻪ میزان ﺑﺎﻻﻳﻲ از ﺑﺎززاﻳﻲ، اولین گام برای انتقال ژن است. کنجد نسبت به کشت بافت بسیار سرسخت بوده و استفاده از روش­های بیوتکنولوژی جدید برای بهبود ژنتیکی آن محدود شده است. بنابراین کنجد یکی از گیاهانی است که برای کشت بافت و باززایی موثر به پروتکل مناسب نیاز دارد.
مواد و روش­ها: در اﻳـﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ میزان ﻛﺎلوس زاﻳﻲ و باززایی ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ سه ریز نمونه (کوتیلدون۱، کوتیلدون۲ و هیپوکتیل) دو رقم کنجد (دشتشتان و داراب) در
تنظیم­ کننده ­های رشدی متفاوت شامل BAP در پنج سطح (صفر، ۵/۴، ۵/۵، ۶/۵ و ۷/۵ میلی‎ گرم در لیتر)، IAA در ۴ سطح (صفر، ۰/۵، ۱ و ۲ میلی‎گرم در لیتر) و Agno۳ در غلظت ۵ میلی‎گرم در لیتر مورد بررسی قرار گرفت. شاخساره­ ها در محیط ریشه ­زایی کشت شدند. طرح آزمایشی مورد استفاده در این پژوهش، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا" تصادفی و در سه تکرار بود.
یافته ­ها: طبق نتایج بدست آمده باززایی در ریزنمونه هیپوکتیل و کالوس ­زایی در ریزنمونه کوتیلدون ۱ و کوتیلدون۲ در هیچ یک از ژنوتیپ­ها مشاهده نشد. نتایج نشان داد برای صفت وزن تر کالوس تیمار ۵/۵ میلی‎گرم در لیتر BAP با ۱ میلی‎گرم در لیتر IAA ، صفت وزن خشک کالوس تیمار ۵/۶ میلی­ گرم در لیتر BAP  با ۱ میلی­ گرم در لیتر IAA رقم دشتستان، صفت قطر کالوس تیمار ۵/۵ و ۶/۵ میلی‎ گرم در لیتر BAP  با ۱ میلی ­گرم در لیتر IAA رقم دشتستان و صفت کالوس زایی تیمار ۵/۵ میلی­­ گرم در لیتر BAP با ۵/۰ و ۱ میلی­ گرم در لیتر IAA رقم دشتستان دارای مقادیر بالاتر بودند.
نتیجه­ گیری: بیشترین میزان باززایی در ریزنمونه کوتیلدون ۱ با ۶/۵ میلی‎ گرم در لیتر BAP و ۱ میلی­ گرم در لیتر IAA رخ داد. در نهایت، این محیط به عنوان یک محیط کارآمد برای باززایی این ارقام کنجد توصیه شد. پس از گذشت ۱۵ روز، تمامی شاخساره­ ها ریشه دادند و گیاهچه ­ها به گلدانی با بستر پرلیت و کوکوپیت منتقل شدند.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پژوهشنامه اصلاح گیاهان زراعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Crop Breeding

Designed & Developed by: Yektaweb